33 ثانیه بعد از تحریمی هفت ساله
- ماه انتخابات و باز هم « ایران، ای سرای امید»
تحریم تلویزیون علیه «شجریان» البته پیش از این شکسته شده بود. این رسانه- شبکهی سوم سیما- در آستانهی انتخابات، قطعهی «سپیده» -ایران ای سرای امید- از «محمدرضا لطفی» را با صدای «شجریان» همراه با تصاویری از نمادهای پرچم، کوه دماوند، انتخابات و فعالیتهای هسته ای کشور و… پخش کرد.
رابطهی صدا و سیما و موسیقی و فعالانِ آن رابطهای عجیب و مخصوص به خودش است. این رسانه که ساز را نشان نمیدهد، اسم صاحبان اثر را نمیآورد و هیچ هزینهای نیز پرداخت نمیکند، ساعتها و ساعتها موسیقی پخش میکند، این کار را هم به آسانی انجام میدهد. بعضی از اهالی موسیقی از این اتفاق راضیاند و آن را تبلیغی برای خودشان به حساب میآورند و آنها هم که ناراضیاند، میتوانند به نارضایتیاشان تا ابد ادامه دهند، بیآنکه نتیجهای از این ماجرا بگیرند. نمونهاش خانواده «فرهاد مهراد» که پای قانون را هم به این قضیه باز کردند و به صورت رسمی از صدا و سیما شکایت کردند. در واقع «رسانهی ملی» بدون پرداختِ هزینهای و بدون در نظر گرفتنِ مسالهی کپیرایت، هر زمان که احساس نیاز کند، میتواند از آثار هنرمندان بهره ببرد و در این میان ماههای انتخابات بهترین فرصت است. به همین خاطر است که همین بهمنماه سال گذشته، بیتوجه به ممنوعیتی که برای استادِ آواز ایران در نظر گرفته بودند، بار دیگر اثری از او را منتشر کردند.
- برداشت اول: نامه به دو رییس صدا و سیما و تنهایی آوازخوانِ شهیر در احقاق حقی که متعلق به تمام هنرمندان است
اما «محمدرضا شجريان» از اولین هنرمندانی بود که به این مساله اعتراض کرد. او در سال 1374 در نامهای خطاب به «علي لاريجاني» – رئيس وقت صدا و سيما- خواستار پخش نشدن صدا و آهنگهاي خود در راديو و تلويزيون شد. او در آن نامه نوشت: « من نميدانم صدا و سيما به چه حقي و بر اساس کدام مجوز روي آثار من تصوير ميگذارد و آن را به نام ويدئو کليپ پخش ميکند؟ فرض کنيد قانون رعايت حقوق مولفان و مصنفان وجود ندارد، و باز هم فرض کنيد اگر وجود دارد، کسي به هر دليل مايل نيست از طريق دستگاه قضايي احقاق حق کند. آيا شما شرعاً اين مشکل را براي خود حل کردهايد؟ چگونه است که بديهيترين حقوق مالکيت حقوقي که مورد تاکيد قوانين جاري کشور است زير پا گذاشته ميشود؟ در تحيرم که ناديده گرفتن حقوق هنرمند از سوي مهمترين و وسيع ترين رسانه کشور نشانه چيست؟ مردم چه ميگويند وقتي ميبينند از صبح تا شام، اين رسانه پيامهاي اخلاقي در رعايت حقوق ديگران پخش ميکند، اما خود به آن عمل نميکند؟»
آن نامه البته از طرف هیچ کدام از اساتید موسیقی ایران مورد حمایت قرار نگرفت؛ از همین روی استادِ آوازخوان، به تنهایی هزینهی این مساله را پرداخت کرد. او چهارده سال بعد هم بار دیگر ناگزیر به تکرار آن درخواست شد و بار دیگر نامهای تاریخی نوشت. این بار به «عزتالله ضرغامی»: «همان طور که اطلاع داريد صدا و سيما در شرايط فعلي مستمراً اقدام به پخش سرودهاي ميهني اينجانب به ويژه سرود «اي ايران اي سراي اميد» مي کند. جنابعالي مستحضريد اين سرود و ديگر سرودهاي خوانده شده متعلق به سال هاي 1357 و 1358 است و هيچ ارتباطي به شرايط کنوني ندارد. اينجانب در سال 1374 نيز اعلام کردم راضي به پخش آثار خود از صدا و سيما نيستم. مجدداً تقاضاي خود را تکرار کرده و تاکيد مي کنم آن سازمان هيچ نقشي در تهيه اين آثار نداشته و شايسته است به حکم شرع و قانون سريعاً کليه واحدهاي آن سازمان از پخش صدا و آثار من خودداري کنند.»
او در پایانِ آن نامهی تاریخی خود نوشته بود: «به صراحت اعلام ميکنم که مايل نيستم صداي من از صدا و سيمايي پخش شود که بي اعتنا به حقوق هنرمندان است. قاطعانه از جنابعالي مي خواهم دستور دهيد هيچ اثري از من مطلقاً از راديو و تلويزيون پخش نشود. چون در ماه مبارک رمضان هستيم، تنها به احترام اين ماه مبارک و اداي دين به نيک سرشتي مردمي که در دامان آنها پرورش پيدا کرده ام، پخش «مناجات» و «ربنا» را اجازه مي دهم.»
«ضرغامی» البته حالا دیگر نیست؛ اما دستوری که او آن زمان داد؛ همچنان پابرجاست. تلویزیون تصمیم گرفت که هیچکدام از آثارِ این خواننده را پخش نکند؛ حتی «ربنا»یی که شجریان آن را هدیه به ملت ایران دانسته است. در همان زمان، «محمدحسین صوفی» – معاون وقت صدا- در واکنشی تند اعلام کرد: «از این پس حتی در ماه رمضان صدای محمدرضا شجریان از شبکههای رادیویی پخش نمیشود. برای تولید برخی از آثار استاد شجریان سازمان صداوسیما و بعضی دیگر خود ایشان، هزینه کرده است، با این حال از این پس هیچیک از این دو دسته آثار از رادیو پخش نمیشود.»
البته چند روز بعد از اظهار عقیده صوفی، زراعتگر، مدیر نظارت و ارزشیابی مرکز موسیقی صداوسیما سعی کرد واکنش تند او را تعدیل کند و اعلام کرد: «تصمیمگیری برای پخش یا عدم پخش در مورد آثار مختلف شجریان متفاوت است، اما هرگونه تصمیمگیری و مصوبه حقوقی که بر اساس درخواست این هنرمند اتخاذ شود، حتی اگر شامل ادعیه و ربنا نیز باشد، مورد پذیرش مرکز موسیقی نیز قرار خواهد گرفت.» و پرویز فارسیجانی، دبیر شورای معارف سیما هم با تکذیب محدودیت پخش این اثر از رادیو و تلویزیون، گفت: «نگفته بودم که محدود پخش میشود. منظورم این بود که ربناهای مختلفی با صدای هنرمندان مختلف پخش خواهد شد که یکی از این کارها به آقای شجریان اختصاص دارد. ما ربناهای مختلفی در سازمان داریم و در گذشته هم پخش میشده ولی امسال به خاطر حساسیت زیاد روی آقای شجریان بحث برانگیز بود.»
به هر روی تا به حال که هفت سال از آن زمان میگذرد، هیچ کدام از آثار او پخش نشده است؛ اگرچه همزمان با ایام ماه رمضان، هر ساله کمپینهای متفاوتی شکل میگیرد و این دعا به شکل گستردهای میانِ مردم پخش میشود.
- محمدرضا شجریان: مساله را با جدیت دنبال کردم
اما با توجه به فراگیری رسانهی ملی، آیا پخش نشدن صدا و آثار محمدرضا شجریان را میتوان مانعی در ارتباطِ میان این آوازخوان برجسته و عموم مردم دانست؟ آن هم در شرایطی که خودِ شجریان به این نکته اشاره دارد که رادیو و تلویزیون فراگیرترین رسانه است و وقتی صدا از آنها پخش نشود ارتباط با مردم هم قطع می شود؛ اما او در عین حال به این نکته اشاره کرده است که: «من در طول این سی و دو سه سال ارتباطی با تلویزیون نداشته ام. اوایل، صدای من را پخش می كردند و من هم اعتراضاتی كردم. تصاویری روی صدای من می گذاشتند كه اصلا ارتباطی با موضوع نداشت. من هم اعتراض كردم و گفتم دیگر به شما اجازه نمی دهم كه صدای من را پخش كنید، چون آنها هیچ نقشی در تهیه این برنامهها نداشتند و قاعدتا باید موقعی دست به این كار بزنند كه نقشی داشته باشند یا تهیه كننده راضی باشد. من راضی نبودم و دیدگاههای اجتماعی ام با آنها هماهنگ نیست. این است كه من هیچوقت دوست ندارم صدایم از آن رسانه پخش شود؛ تا اینكه در این یكی دو سال اخیر من با جدیت دنبال كار را گرفتم و از آنها شكایت كردم كه دیگر صدای من را پخش نكنند.»
اما از انتخاباتِ سال گذشته – مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان- اگر بگذریم؛ بیماری استاد شجریان، عاملی برای شکستِ این انحصار است. تابستانِ سال گذشته، وقتی خبر بستری شدن محمدرضا شجریان در بیمارستان کسری آمد، برنامه اخبار 20:30 شبکه دو، خبر حضور استاد «شجریان» در بیمارستان و بیماریشان را انعکاس داده و برایشان آرزوی سلامتی کرد. این خبر در حالی منتشر شد که صدا و سیما به عکسهای منتشر شده در فضای مجازی بسنده کرد و حتی زحمت تهیهی یک گزارش را نیز نکشید. به هر حال این رابطهی معیوب همچنان ادامه دارد. به قول «علیرضا قربانی» تلویزیون سلاح را نشان میدهد و ساز را نه. «همایون شجریان» هم در یکی از گفتوگوهای خود به این مساله اشاره کرده است که در صورت نمایش ساز از صدا و سیما،موسیقی دگرگون میشود. البته که امیدی به این دگرگونی نیست. تهیهکنندگان در خوشبینانهترین شرایط سری به یکی از فروشگاههای فروش سیدی و آلبوم سر میزنند و چند سیدی میخرند و آن وقت با خیال راحت هر زمان که احساس نیاز کردند، در دستگاههای پیشرفته پخش صدایشان بگذارند و در برنامههایشان استفاده میکنند- امیدواریم که دانلود نکنند- . اصلا نمیتوان یک روز و یک ساعت صدا و سیما را بدون پخش موسیقی تصور کرد. از تبلیغاتش گرفته تا میان پردهها و فیلمها و سریالهایش. حتی تهیهکنندههای تلویزیونی با یکدیگر کورس گذاشتهاند که تیتراژهای پایانی تمام سریالهایشان هم موسیقی با کلام داشته باشد. هر چه خواننده نامیتر،در این رقابت برندهتر. میتوان این خواننده،خوانندهای باشد که در موسیقی سنتی حرفی برای گفتن داشته باشد یا خوانندهای پاپ از رضا صادقی گرفته تا محسن چاووشی و محسن یگانه. اصلا میشود قطعهای «رپ» را هم آورد و به عنوان تیتراژ از آن استفاده کرد. میتوان هم از خوانندهای استفاده کرد که هنوز نتوانسته از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،مجوز نشر یک اثر را بگیرد.
برچسب ها:
نویسنده:
دسته بندی مطلب:
33 ثانیه بعد از تحریمی هفت ساله
- ماه انتخابات و باز هم « ایران، ای سرای امید»
تحریم تلویزیون علیه «شجریان» البته پیش از این شکسته شده بود. این رسانه- شبکهی سوم سیما- در آستانهی انتخابات، قطعهی «سپیده» -ایران ای سرای امید- از «محمدرضا لطفی» را با صدای «شجریان» همراه با تصاویری از نمادهای پرچم، کوه دماوند، انتخابات و فعالیتهای هسته ای کشور و… پخش کرد.
رابطهی صدا و سیما و موسیقی و فعالانِ آن رابطهای عجیب و مخصوص به خودش است. این رسانه که ساز را نشان نمیدهد، اسم صاحبان اثر را نمیآورد و هیچ هزینهای نیز پرداخت نمیکند، ساعتها و ساعتها موسیقی پخش میکند، این کار را هم به آسانی انجام میدهد. بعضی از اهالی موسیقی از این اتفاق راضیاند و آن را تبلیغی برای خودشان به حساب میآورند و آنها هم که ناراضیاند، میتوانند به نارضایتیاشان تا ابد ادامه دهند، بیآنکه نتیجهای از این ماجرا بگیرند. نمونهاش خانواده «فرهاد مهراد» که پای قانون را هم به این قضیه باز کردند و به صورت رسمی از صدا و سیما شکایت کردند. در واقع «رسانهی ملی» بدون پرداختِ هزینهای و بدون در نظر گرفتنِ مسالهی کپیرایت، هر زمان که احساس نیاز کند، میتواند از آثار هنرمندان بهره ببرد و در این میان ماههای انتخابات بهترین فرصت است. به همین خاطر است که همین بهمنماه سال گذشته، بیتوجه به ممنوعیتی که برای استادِ آواز ایران در نظر گرفته بودند، بار دیگر اثری از او را منتشر کردند.
- برداشت اول: نامه به دو رییس صدا و سیما و تنهایی آوازخوانِ شهیر در احقاق حقی که متعلق به تمام هنرمندان است
اما «محمدرضا شجريان» از اولین هنرمندانی بود که به این مساله اعتراض کرد. او در سال 1374 در نامهای خطاب به «علي لاريجاني» – رئيس وقت صدا و سيما- خواستار پخش نشدن صدا و آهنگهاي خود در راديو و تلويزيون شد. او در آن نامه نوشت: « من نميدانم صدا و سيما به چه حقي و بر اساس کدام مجوز روي آثار من تصوير ميگذارد و آن را به نام ويدئو کليپ پخش ميکند؟ فرض کنيد قانون رعايت حقوق مولفان و مصنفان وجود ندارد، و باز هم فرض کنيد اگر وجود دارد، کسي به هر دليل مايل نيست از طريق دستگاه قضايي احقاق حق کند. آيا شما شرعاً اين مشکل را براي خود حل کردهايد؟ چگونه است که بديهيترين حقوق مالکيت حقوقي که مورد تاکيد قوانين جاري کشور است زير پا گذاشته ميشود؟ در تحيرم که ناديده گرفتن حقوق هنرمند از سوي مهمترين و وسيع ترين رسانه کشور نشانه چيست؟ مردم چه ميگويند وقتي ميبينند از صبح تا شام، اين رسانه پيامهاي اخلاقي در رعايت حقوق ديگران پخش ميکند، اما خود به آن عمل نميکند؟»
آن نامه البته از طرف هیچ کدام از اساتید موسیقی ایران مورد حمایت قرار نگرفت؛ از همین روی استادِ آوازخوان، به تنهایی هزینهی این مساله را پرداخت کرد. او چهارده سال بعد هم بار دیگر ناگزیر به تکرار آن درخواست شد و بار دیگر نامهای تاریخی نوشت. این بار به «عزتالله ضرغامی»: «همان طور که اطلاع داريد صدا و سيما در شرايط فعلي مستمراً اقدام به پخش سرودهاي ميهني اينجانب به ويژه سرود «اي ايران اي سراي اميد» مي کند. جنابعالي مستحضريد اين سرود و ديگر سرودهاي خوانده شده متعلق به سال هاي 1357 و 1358 است و هيچ ارتباطي به شرايط کنوني ندارد. اينجانب در سال 1374 نيز اعلام کردم راضي به پخش آثار خود از صدا و سيما نيستم. مجدداً تقاضاي خود را تکرار کرده و تاکيد مي کنم آن سازمان هيچ نقشي در تهيه اين آثار نداشته و شايسته است به حکم شرع و قانون سريعاً کليه واحدهاي آن سازمان از پخش صدا و آثار من خودداري کنند.»
او در پایانِ آن نامهی تاریخی خود نوشته بود: «به صراحت اعلام ميکنم که مايل نيستم صداي من از صدا و سيمايي پخش شود که بي اعتنا به حقوق هنرمندان است. قاطعانه از جنابعالي مي خواهم دستور دهيد هيچ اثري از من مطلقاً از راديو و تلويزيون پخش نشود. چون در ماه مبارک رمضان هستيم، تنها به احترام اين ماه مبارک و اداي دين به نيک سرشتي مردمي که در دامان آنها پرورش پيدا کرده ام، پخش «مناجات» و «ربنا» را اجازه مي دهم.»
«ضرغامی» البته حالا دیگر نیست؛ اما دستوری که او آن زمان داد؛ همچنان پابرجاست. تلویزیون تصمیم گرفت که هیچکدام از آثارِ این خواننده را پخش نکند؛ حتی «ربنا»یی که شجریان آن را هدیه به ملت ایران دانسته است. در همان زمان، «محمدحسین صوفی» – معاون وقت صدا- در واکنشی تند اعلام کرد: «از این پس حتی در ماه رمضان صدای محمدرضا شجریان از شبکههای رادیویی پخش نمیشود. برای تولید برخی از آثار استاد شجریان سازمان صداوسیما و بعضی دیگر خود ایشان، هزینه کرده است، با این حال از این پس هیچیک از این دو دسته آثار از رادیو پخش نمیشود.»
البته چند روز بعد از اظهار عقیده صوفی، زراعتگر، مدیر نظارت و ارزشیابی مرکز موسیقی صداوسیما سعی کرد واکنش تند او را تعدیل کند و اعلام کرد: «تصمیمگیری برای پخش یا عدم پخش در مورد آثار مختلف شجریان متفاوت است، اما هرگونه تصمیمگیری و مصوبه حقوقی که بر اساس درخواست این هنرمند اتخاذ شود، حتی اگر شامل ادعیه و ربنا نیز باشد، مورد پذیرش مرکز موسیقی نیز قرار خواهد گرفت.» و پرویز فارسیجانی، دبیر شورای معارف سیما هم با تکذیب محدودیت پخش این اثر از رادیو و تلویزیون، گفت: «نگفته بودم که محدود پخش میشود. منظورم این بود که ربناهای مختلفی با صدای هنرمندان مختلف پخش خواهد شد که یکی از این کارها به آقای شجریان اختصاص دارد. ما ربناهای مختلفی در سازمان داریم و در گذشته هم پخش میشده ولی امسال به خاطر حساسیت زیاد روی آقای شجریان بحث برانگیز بود.»
به هر روی تا به حال که هفت سال از آن زمان میگذرد، هیچ کدام از آثار او پخش نشده است؛ اگرچه همزمان با ایام ماه رمضان، هر ساله کمپینهای متفاوتی شکل میگیرد و این دعا به شکل گستردهای میانِ مردم پخش میشود.
- محمدرضا شجریان: مساله را با جدیت دنبال کردم
اما با توجه به فراگیری رسانهی ملی، آیا پخش نشدن صدا و آثار محمدرضا شجریان را میتوان مانعی در ارتباطِ میان این آوازخوان برجسته و عموم مردم دانست؟ آن هم در شرایطی که خودِ شجریان به این نکته اشاره دارد که رادیو و تلویزیون فراگیرترین رسانه است و وقتی صدا از آنها پخش نشود ارتباط با مردم هم قطع می شود؛ اما او در عین حال به این نکته اشاره کرده است که: «من در طول این سی و دو سه سال ارتباطی با تلویزیون نداشته ام. اوایل، صدای من را پخش می كردند و من هم اعتراضاتی كردم. تصاویری روی صدای من می گذاشتند كه اصلا ارتباطی با موضوع نداشت. من هم اعتراض كردم و گفتم دیگر به شما اجازه نمی دهم كه صدای من را پخش كنید، چون آنها هیچ نقشی در تهیه این برنامهها نداشتند و قاعدتا باید موقعی دست به این كار بزنند كه نقشی داشته باشند یا تهیه كننده راضی باشد. من راضی نبودم و دیدگاههای اجتماعی ام با آنها هماهنگ نیست. این است كه من هیچوقت دوست ندارم صدایم از آن رسانه پخش شود؛ تا اینكه در این یكی دو سال اخیر من با جدیت دنبال كار را گرفتم و از آنها شكایت كردم كه دیگر صدای من را پخش نكنند.»
اما از انتخاباتِ سال گذشته – مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان- اگر بگذریم؛ بیماری استاد شجریان، عاملی برای شکستِ این انحصار است. تابستانِ سال گذشته، وقتی خبر بستری شدن محمدرضا شجریان در بیمارستان کسری آمد، برنامه اخبار 20:30 شبکه دو، خبر حضور استاد «شجریان» در بیمارستان و بیماریشان را انعکاس داده و برایشان آرزوی سلامتی کرد. این خبر در حالی منتشر شد که صدا و سیما به عکسهای منتشر شده در فضای مجازی بسنده کرد و حتی زحمت تهیهی یک گزارش را نیز نکشید. به هر حال این رابطهی معیوب همچنان ادامه دارد. به قول «علیرضا قربانی» تلویزیون سلاح را نشان میدهد و ساز را نه. «همایون شجریان» هم در یکی از گفتوگوهای خود به این مساله اشاره کرده است که در صورت نمایش ساز از صدا و سیما،موسیقی دگرگون میشود. البته که امیدی به این دگرگونی نیست. تهیهکنندگان در خوشبینانهترین شرایط سری به یکی از فروشگاههای فروش سیدی و آلبوم سر میزنند و چند سیدی میخرند و آن وقت با خیال راحت هر زمان که احساس نیاز کردند، در دستگاههای پیشرفته پخش صدایشان بگذارند و در برنامههایشان استفاده میکنند- امیدواریم که دانلود نکنند- . اصلا نمیتوان یک روز و یک ساعت صدا و سیما را بدون پخش موسیقی تصور کرد. از تبلیغاتش گرفته تا میان پردهها و فیلمها و سریالهایش. حتی تهیهکنندههای تلویزیونی با یکدیگر کورس گذاشتهاند که تیتراژهای پایانی تمام سریالهایشان هم موسیقی با کلام داشته باشد. هر چه خواننده نامیتر،در این رقابت برندهتر. میتوان این خواننده،خوانندهای باشد که در موسیقی سنتی حرفی برای گفتن داشته باشد یا خوانندهای پاپ از رضا صادقی گرفته تا محسن چاووشی و محسن یگانه. اصلا میشود قطعهای «رپ» را هم آورد و به عنوان تیتراژ از آن استفاده کرد. میتوان هم از خوانندهای استفاده کرد که هنوز نتوانسته از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،مجوز نشر یک اثر را بگیرد.
برچسب ها:
نویسنده:
دسته بندی مطلب:
33 ثانیه بعد از تحریمی هفت ساله